سلام به امام زمان (عج)
اصل حبط اعمال، هنگام انجام گناه، تحقق می پذیرد ولی زمان مرگ، حتمی می شود و قطعیت پیدا می کند»
بر اساس این سخن ، توبه صحیح و مقبول، علاوه بر آنکه عقاب گناه را ساقط می کند، مانع از حتمی شدن حبط ثواب نیز می شود.
در مورد رابطه «حبط اعمال» و «توبه» چند پرسش، قابل طرح است از قبیل:
1- اگر کسی بعد از انجام گناهی که باعث حبط اعمال می گردد، پشیمان شود و به صورت صحیح و کامل توبه کند؛ آیا توبه او فقط عقاب و کیفر آن گناه را ساقط می سازد، یا اینکه علاوه بر آن، باعث می شود که ثواب عمل حبط شده نیز باز گردد؟
2- آیا در این باره، بین توبه فوری و توبه تأخیری تفاوتی وجود دارد؟ زیرا گاهی گناهکار، بلافاصله بعد از گناه، توبه می کند و گاهی دیگر، با فاصله و با گذشت زمان، توبه می کند.
3- آیا مقدار تأخیر توبه و فاصله زمانی میان انجام گناه و توبه، در تأثیر آن نقش دارد؟
در مورد این پرسش ها، چند پاسخ ارائه شده است. این پاسخ ها براساس دیدگاه های مختلفی است که در این مساله وجود دارد.
پاسخ اول: توبه، فقط عقاب و کیفر گناه را ساقط می سازد و در خنثی کردن حبط و باز گرداندن استحقاق ثواب نابود شده، هیچ تأثیری ندارد؛ زیرا طاعت پیشین، قابل بازگشت نیست چونکه زمان طاعت (یعنی انجام دادن فعل براساس دستور شرع) سپری شده است و به هیچ وجه نمی توان آن را باز گرداند استحقاق ثواب عمل حبط شده نیز قابل بازگشت نیست، زیرا آن استحقاق، حبط و نابود شده است و باز گرداندن معدود، امکان ندارد.
پاسخ دوم: توبه، باعث می شود استحقاق ثواب عمل حبط شده نیز باز گردد، زیرا توبه، در گناه به گونه ای تأثیر می کند که گویا گناهی انجام نشده است. وقتی انسان گناه می کند، این گناه مانع می شود که ثمره طاعت یعنی استحقاق ثواب، بروز کند. حال اگر او توبه کند، توبه اش آن مانع را برمی دارد و مرتفع می سازد؛ بنابراین، استحقاق ثواب محقق می شود، مانند آشکار شدن نور خورشید زمانی که ابرها از مقابل آن می رود و آسمان صاف می شود.
علّامه طباطبائی در زمینه زمان تحقق حبط اعمال می نویسد:
«اصل حبط اعمال، هنگام انجام گناه، تحقق می پذیرد ولی زمان مرگ، حتمی می شود و قطعیت پیدا می کند». 3 بر اساس این سخن علامه، توبه صحیح و مقبول، علاوه بر آنکه عقاب گناه را ساقط می کند، مانع از حتمی شدن حبط ثواب نیز می شود.
خوشتر آن باشد كه سرّ دلبران گفته آيد در حديث ديگران
اين حقيقت كه قرآن كريم معجزه جاويد و اثباتكننده حقانيت و اصالت دين مبين اسلام است، مستلزم نو به نو بودن ميوه اعجاز اين شجره طيبه است. اساساً، معجزه چيزي است كه اثبات آن هرگز محتاج دفاع متعصبانه نبوده، ولي نيازمند استدلال و برهان مبين است، آنهم از موضعي در نهايت متانت و تحمل، چرا كه آن كتاب، خود مبين است، به منظور تبيين حقيقت آمد، و لذا نيازي به دست و پا زدنهاي ما و... ندارد.
منطبق بر سيرة قرآن عزيز، كه خود به طرح انواع اتهامات عليه خود، پيامبر، واسطه انتقال پيام و... ميپردازد و با نهايت متانت و قويترين استدلال پاسخگو ميشود، ما خود را مجاز به محاجه، گفتمان قرآني و پاسخ به اتهاماتي نظير دروغگويي نسبت به پيامبر گرانقدر اسلام ميبينيم.
زيبايي مقاله ذيل فقط محدود به اين نميشود كه هر دو بعد بهروز بودن اعجاز قرآن، و نيز دفاع از پيامبر اكرم (ص) و قرآن كريم را مشتمل ميشود، بلكه حلاوت كشف ابعاد شگرفي از اعجاز قرآن كه فقط در زمان حال خود را عيان ساخته و نيز دفاع بسيار منطقي و مجابكننده يك تازه مسلمان نوانديش غربي (Mr.Garry Miller) را نيز در پي دارد.
مضافاً، از آنجا كه اين مقاله محصول كاوش بخش اينترنت هفتهنامه گلستان قرآن در آن شبكه جهاني است، خدمتگزاران قرآني را به شناخت و تأمل افزونتر به ماهيت پديده سرنوشتساز اينترنتي و نقش بيبديلي كه ميتواند در تبليغ و ترويج معارف قرآن با زبان و جلوههاي بهروز آن ايفا كند، رهنمون ميشود.
به دليل حساسيت موضوع مربوط به قرآن، در ترجمه اين مقاله از روش ترجمه مطلق اجتناب، و سعي شده تأكيدهاي نويسنده (كه در ترجمه از زبان انگليسي به فارسي معمولاً براي رواني مطلب تغيير مييابد) حتيالمقدور حفظ شود؛ اگرچه دقت و زحمت بيشتر خواننده را برميانگيزد. بديهي است انتشار اين مقاله به معناي عاري بودن آن از برخي خطاهاي جزئي احتمالي نيست.
قرآن، نه تنها توسط مسلماناني كه نسبت به آن يك فهم اجمالي داشته و سپس مجذوب آن شدهاند، حيرتانگيز ناميده شده، بلكه توسط غير مسلمانان نيز به همين عنوان ملقب گشته است. در حقيقت، حتي افرادي كه نسبت به اسلام نظر منفي داشتهاند نيز آن را شگفت آور ميخوانند.
آنچه غيرمسلماناني كه اين كتاب را اجمالاً بررسي كردهاند، حيرتزده كرده اين است كه قرآن چنان كه انتظار نداشتهاند بر ايشان نمايان گشته است.
مفروض آنان چنين است كه يك كتاب قديمي را كه از چهارده قرن پيش و از بيابان عربي آمده پيشرو دارند؛ لذا انتظار دارند برخي چيزها را با ديدگاه يك كتاب قديمي از اين بيابان بنگرد و سپس دريافتند كه همواره برخلاف انتظارشان بوده است.
افسانه قارونى
تجلى قرآن در شعر مولوى
جلال الدين محمد بلخى ملقب به ملاّى رومى يا مولوى، مردى عارف و دانشمند بود كه سراسر زندگى خود را در راه كسب معرفت و تهذيب نفس گذراند. او با اشعارش كه در قالب غزل، رباعى و مثنوى سروده شده، با بيان حكايتها و افسانهها، رويدادهاى تاريخى و مسايل عرفانى كوشيده است حقايق و معارف الهى را براى مردم بيان كند.او به سان واعظ در مجلس وعظ، سخنانش را با آيات و احاديث و بيان داستان پيامبران درهم مى آميزد تا همگان به قدر توان خود از آن سخنان بهرهمند گردند. اشعار او سرشار از مفاهيم قرآنى، آيات الهى و تعبيرهاى عرفانى است. به گفته نيكلسون، مثنوى شناس معروف انگليسى، مولوى براى توجيه عقايد خود به 1100 آيهى قرآنى توسل جسته است.
به گفته صاحب نظران، مولوى بيش از تمام عارفان شاعر، در انديشهى طلب فيض از كلام حضرت حق بوده و بيشترين تأثير را از قرآن گرفته كه اين امر در اشعارش بازتاب يافته است.
اشعار او از زيباترين مجموعههاى عرفانى به شمار مى آيد كه از مفاهيم و آيات قرآنى تأثير پذيرفته تا جايى كه عدهاى از آن به « تفسير عارفانه كلام اللّه مجيد » ياد مى كنند. استفاده از قرآن در اشعار مولوى را مى توان به چند گونه تقسيم كرد. گاه بدون اشاره صريح به آيه، مفهوم تمام يا بخشى از آيه را در شعر خود آورده است كه خوانندهى آشنا با قرآن، بى درنگ آيه مورد نظر را درمى يابد. گاه به ضرورت وزن شعر، بخشى از آيه را بى هيچ تصرفى در شعر مى گنجاند و گاه به ضرورت شعرى، در الفاظ، تصرفى مى كند. مولوى در برخى از سرودههايش،پى در پى از آيات قرآنى استفاده مى كند، ولى در استفاده از هرآيه، برداشت جديدى را مطرح مى سازد كه با تفسير قبلى آيه يكسان نيست.
به هرحال ما در اينجا، به دليل گستردگى مطلب نمى توانيم همه اشعار مولوى را كه از آيات قرآن متأثر است، بياوريم و تنها به ذكر آيات سوره فاتحه و بقره در مثنوى معنوى، آن هم تنها در دفتر اول و دوم بسنده كردهايم. اشعارى كه مولوى به صراحت بخشى از آيه قرآن را در آن آورده، بدين شرح است:
ازبراى چـاره اين خـوفهـا
آمد اندر هـرنمـازى «اهدنا»
كاين نمازم را مياميز اى خدا
با نمـاز «ضـالّين» واهل ريا
(2/3391)
اين دو بيت به آيات 6و7 سوره فاتحه اشاره صريح دارد: «اهدنا الصراط المستقيم. صراط الذين أنعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالّين.» يعنى: ما را به راه راست هدايت كن؛ راه آنانى كه به ايشان انعام كردى، نه راه گمراهان و كسانى كه برآنان غضب كردى.
«يؤمنون بالغيب» مى بايد مرا
ز آن ببستم روزن فـانـى سرا
(1/3628)
روزن اين دنياى فانى را به سوى آخرت براى آن بستم كه احوال واقع در آخرت را غايبانه تصديق كنند.
مصراع اول اين بيت به آيهى 3 سورهى بقره اشاره دارد كه مى فرمايد: «الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوة و….» يعنى: آنان كسانى هستند كه به غيب ايمان مى آورند و نماز را برپا مى دارند و….
هـست بـر «سـمـع و بصـر» مـهر خـدا
در حُجُب بس صورت است و بس صدا
(2/679)
حبط عمل را مَثَل میزنیم به گاوی که نُه مَن شیر میدهد بعد پا میزند، شیر را میریزد. گاو نُه من دوش، این مَثَل فارسی است ولی این در قرآن میگوید: «حبط عمل» یعنی این بنده خدا خیلی جان کند. اما آخرش خراب شد.
در این مقاله برآنیم که کمی پیرامون مسئله عمل، قبولی عمل، حبط عمل نکاتی را بیان کنیم. حبط یعنی آدم استخر را پرش میکند، بعد زیرآبش میزند چقدر آب توش است، هیچی پر شد اما چون سوراخ داشت خالی شد.
حبط عمل را مَثَل میزنیم به گاوی که نُه مَن شیر میدهد بعد پا میزند، شیر را میریزد. گاو نُه من دوش، این مَثَل فارسی است ولی این در قرآن میگوید: «حبط عمل» یعنی این بنده خدا خیلی جان کند. اما آخرش خراب شد.
یک کسی چهارده تا عملیات شرکت کرد در جنگهای پیغمبر بود با امیرالمۆمنین(علیه السلام) در خدمت ایشان شمشیر میزد یعنی از یاران پیغمبر بود در جبهه، از یاران حضرت علی علیه السلام در جبهه بود از یاران امام حسن علیه السلام هم در جبهه بود، عاشورا شد، امام حسین علیه السلام نامه نوشت که بیا کربلا یار من هم باش. گفت: دیگر حالش نیست. نیامد کربلا. بعد هم که شنید امام حسین علیه السلام شهید شده است خیلی غصه خورد. گفت: عمری در جبهه بودهام امتحان آخر رفوزه شدم. این است که انسان نمیتواند تا امروز مطمئن باشد که خوب است و یا بد. یک موقع میبینی فردا صبح خراب میشود.
گاهی کارانسان غلط است، ولی او خیال میکند که درست است . روز قیامت که پرده کنار میرود میبیندای بابا! کارش درست نبوده است. درست مثل آشپزی که فضله موش توی برنج است خیلی هم به غذایش برسد ، تزیین کند و انواع پیش غذاهایی برایش تدارک ببیند ولی در آخر و در عمل آن غذا غیر قابل استفاده خواهد بود .این نکته ظریف را می توان به زیبایی هر چه بیشتر در آیه قرآن مشاهده کرد آنجا که در روز قیامت افرادی میگویند: «رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذی كُنَّا نَعْمَلُ» فاطر/37 خدایا برگردانمان به دنیا، غلط کردیم. اگر برگردیم به دنیا عمل صالح انجام میدهیم .
علامه طباطبایی در تفسیر میگوید که این آیه چه خاصیتی دارد این جمله «مرا برگردان کار خوب انجام میدهم» بس است ولی چرا در ادامه میگوید، مرا برگردان کار خوب انجام میدهم غیر از آن کارهایی که قبلاً انجام میدادم این یعنی چه؟ یعنی خدایا آن کارهایی که انجام میدادم به نظر خودم کارهای خوبی بود حالا كه پرده کنار رفته است معلوم میشود خوب نیست پس مرا برگردان کار خوب انجام میدهم.
یکی از خطرات کار، آفات کار، تزیین کار است «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» كهف/104 خیال میکرد کارهایش خوب است .
علامت قبولی عمل این است که :«عِنْدَ اللَّهِ أَنْ یُصِیبَ بِمَعْرُوفِهِ مَوَاضِعَهُ فَإِنْ لَمْ یَكُنْ كَذَلِكَ فَلَیْسَ كَذَلِكَ» علامت کار قبول این است که آدم بجا کار کند.